نوشته شده توسط : پرتو


 
 



زمانی که من بیست سالم بود، وقتی دل می‌باختی نه موبایلی در کار بود، نه اینترنتی، نه هیچ ابزار مدرن دیگری. یادم  می‌آید تمام ابزار ارتباطی منحصر می‌شد به تلفن‌های گاه و بیگاه و نامه‌های واقعی روی کاغذ‌های واقعی که بوی خاص آدم نویسنده اش را با خود  داشتند، منحصر به فرد بودند.
عاشقی انتظار داشت، صبوری می‌طلبید و آدم قدر یک لحظه شنیدن صدای معشوقش را می‌دانست. اصلا یک مکالمه ساده از بس دور از دسترس بود بعضی وقتها، می‌توانست هفته ات را بسازد. تکنولوژی  همه چیز را آسان کرده و این آسانی با خودش توقع سهولت آورده، ارتباط آسان انگار ما را متوقع کرده به آسانی به دست بیاوریم، عجول باشیم و کم طاقت.  تناقض همین جاست: آنچه سهل است ارتباط با آدم دیگریست نه روحش ، شناختش و  داشتنش. تکنولوژی نمی‌تواند از روح انسان راز زدایی کند. عشق هنوز و احتمالا تا همیشه، یک راز است.
راز، طاقت می‌خواهد؛ طاقت، صبر؛ صبر، امید؛ امید، رویاپردازی؛ رویاپردازی، فاصله و تکنولوژی دشمن فاصله است. آدم ها آسان نیستند، ما بد عادت شده ایم. عشق  شاید تنها دریچه هنوز باز جهان است که حرمت راز را به ما یاداوری می‌کند.  دردنیایی آسان، عشق عزیزترین دشوار جهان است، آخرین سنگر شاید


شاید


شاید
 

 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 361
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : دو شنبه 2 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پرتو
آنگاه که غرور کسی را له می کنی، 
 
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، 
 
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، 
 
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، 
 
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، 
 
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ، 
 
می خواهم بدانم،
 
دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای 
 
خوشبختی خودت دعا کنی؟
 
سهراب سپهري


:: بازدید از این مطلب : 381
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پرتو

خداوند از تو نخواهد پرسید پوست تو به چه رنگ بود،

 

بلکه از تو خواهد پرسید که چگونه انسانی بودی؟

 

2- خداوند از تو نخواهد پرسید که چه لباس هایی در کمد داشتی ،

 

بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر لباس پوشاندی؟

 

 3- خداوند از تو نخواهد پرسید زیربنای خانه ات چندمتر بود،

 

 بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر در خانه ات خوش آمد گفتی؟

 

4- خداوند از تو نخواهد پرسید در چه منطقه ای زندگی می کردی،

 

  بلکه از تو خواهد پرسید چگونه با همسایگانت رفتار کردی؟

 

5- خداوند از تو نخواهد پرسید چه تعداد دوست داشتی،

 

بلکه از تو خواهد پرسید برای چندنفر دوست و رفیق بودی؟

 

6- خداوند از تو نخواهد پرسید میزان درآمد تو چقدر بود،

 

بلکه از تو خواهد پرسید آیا فقيري را دستگيري نمودی؟

 

7- خداوند از تو نخواهد پرسید عنوان و مقام شغلی تو چه بود،

 

  بلکه از تو خواهد پرسید آیا سزاوار آن بودي وآن را به بهترین نحو انجام دادی؟

 

8- خداوند از تو نخواهد پرسید که چه اتومبیلی سوار می شدی،

 

بلکه از تو خواهد پرسید که چندنفر را که وسیله نقلیه نداشتند به مقصد رساندی؟

 

9- خداوند از تو نخواهد پرسید چرا این قدر طول کشید تا به جست و جوی رستگاری بپردازی،

 

  بلکه با مهربانی تو را به جای دروازه های جهنم، به عمارت بهشتی خود خواهد برد.

 

10- خداوند از تو نخواهد پرسید که چرا این مطلب را برای دوستانت نخواندی،

 
 بلکه خواهد پرسید آیا از خواندن آن برای دیگران در وجدان خود
 
احساس شرمندگی می کردی؟


:: بازدید از این مطلب : 406
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : شنبه 16 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پرتو

 



:: بازدید از این مطلب : 442
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : چهار شنبه 6 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پرتو

یادمان باشد که همیشه

 

 

ذره ای حقیقت پشت هر "فقط یه شوخی بود"

 

 

 

 کمی کنجکاوی پشت هر"همینطوری پرسیدم"

 

 

 قدری احساسات پشت هر"به من چه اصلا"

 

 

 مقداری خرد پشت هر"چه میدونم"

 

 

 واندکی درد پشت هر"اشکالی نداره"

 

 

وجود دارد.

 



:: بازدید از این مطلب : 410
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : چهار شنبه 6 بهمن 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد